مقدّمۀ محقق اثر (اهداء و بَراعَت اِستِهلال)
***
به نام «خداوند جان آفرین»
حکیم «سخن در زبان آفرین»
***
ابیاتی به «یاد و نام» هر دو معلم دوران دبستان و راهنمایی:
استاد علیرضا سعادت؛ و مرحوم استاد علیاصغر مهرآبادی
***
اُسوَۀ عارفان، شاه نعمتاللّه ولی (رضوان الله علیه) میفرماید:
ای به «مهرت» دل خراب «آباد»
وز غمت جان مستمندان شاد
هر که شاگردیِ غم تو نکرد
کی شود درس عشق را استاد؟
ما - بهترکِ مرادِ خود - گفتیم:
«در ره دوست، هرچه بادا باد!»
جان بهجانان بهذوق پیوستیم
این «سعادت» نگر که دستم داد!
***
حکیم سنائی غزنوی گوید:
طلوع مهر سعادت بهساحتِ اقبال
«طلیعۀ اثرِ» لطفِ ایزدِ مُتَعال
***
عارف شهید، عطّار نیشابوری نیز، در مدح مولا علی(ع) فرماید:
هرکه را گشته «سعادت» یار او
«شهسوار دین» بُوَد سردار او.
جانت از مهر علی(ع) آباد کن
خاطرت از بار غم آزاد کن
رو چو عطّار و قَناعَت پیشه کن
در کتاب مَظهَرش اندیشه کن
***
وحشی بافقی نیز در مدح مولا علی(ع) گوید:
به سلطانی نِشانْ مهرش، اگر آباد خواهی دل
که بی والی چو باشد مُلک، رو آرَد به ویرانی
***
بیدل دهلوی(ره) نیز در غزلی چنین گوید:
خاطرم عمری به اُمّید سعادت شاد داشت
جانکنیها ریشهای در تیشۀ فرهاد داشت
بیتو در ظلمتسرای جسم کی تابد فروغ
پرتو مهر تو این ویرانه را آباد داشت!
***
فرّخی سیستانی نیز، چنیـن سروده است:
هرکه نیکو کند نکو شنوَد
تا فلک را پدید نیست کران
قِسمَش از مِهرگان، سعادت و عِزّ
تا فرود آید از هوا باران
***
و بالأخره اوحدی مراغهای(مراغی) گوید:
به تأیید سعادت، اختر مهر
ز برج غم بِدَر خواهد شد آخر
بخواهم داد «کامِ دوستان» را
حکایت، مختصر خواهد شد آخر
ز مهر اَوْحَدی بر روی آن ماه
جهانی را خبر خواهد شد آخر
*****
به یاد معلّم جوان دوران نوجوانیام، مرحوم استاد علی اصغر مهرآبادی
لفظ «مهرآباد» در تفسیر ادبی عرفانی نَسَفی (به نثر فارسی مُسجَّع) آمده است:
«قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ * حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً!» (یُوسُف: 85)
«[برادران به یعقوب(ع)] گفتند: [تو] هماره[اى] با يادِ يُوسُف *
تا آنگه كه ويران [و پریشان] شوى در مهرآبادِ يوسف(ع).».
(تفسير نسفى، نجمالدّین نَسَفی (نَخشَبی) متوفّای 537ق، 1: 46)
***
و به یاد معلّم نوجوان دوران خردسالیام، استاد علی رضا سعادت
هنوز بهیاد دارم آن روزی را که استاد علیرضا سعادت، آنقدر از «عشق به خدا» و راز و نیاز با او، برای ما کودکان خردسال دبستانی (در مدرسه سجّادیه = احمد معینی) سخن گفت، تا اشک از چشمان خودش جاری گشت؛ و آن سخنان و درددلهایی که برای ما نونهالان آنزمان تازگی و شگفتی داشت، اینک آثار خود را در شاگردی از شاگردان ایشان و استاد مهرآبادی فقید (که ایشان هم بسیار از خدا برایما میگفت) در قالب این اثر ناچیز (که بهسان قایقی کوچک در اقیانوس بیکران عرفان غوطهور و شناور گشته) نمایان میسازد. و گویا تقدیر بر این بود که مهر سعادت توسّط این دو معلّم مهربان و سعادتمند، نصیب این بندۀ حقیر بیبهره از محضر بزرگان گردد.
لفظ «سعادت» نیز در تفسیر منظوم عرفانی صفی (محور اثر ما) آمده است؛ از جمله:
پيشرفتى، آن كه ايشان را ست نيک -
نزد آن پروردگار بىشريک -
سابقست آن در سعادت، خاص را
تا شناسى، از ثَبات، اشخاص را
يـا كـه باشـد رَهـنَـمايـىِّ خِرَد
مرد را در كارها - از نيک و بد -
نزد اهل معرفت حُبّ خداست
كان مُحِبّ را بر سعادت رهنماست
پيش از آن كآيد ز «محبوبش» پيام
جان به كف در بندگى دارد تمام.
(شاگرد کوچک: سیّد احمد سجّادی، 26 مرداد 1399ش)
مهر سعادت (عرفان قرآنی - گلچین تفسیر صفی، سرودۀ صفیعلیشاه، با تلفیقاتی از تفسیر نَسَفی) طبق ترتیب نزول سوره ها استاد ,سعادت ,تفسیر ,گوید ,نَسَفی ,«سعادت» ,مرحوم استاد منبع
درباره این سایت