ترجمه و تفسیر آیاتی از سورۀ قلم (68)(ش2)
گلچین دوم: نکوهش بدزبانی و خبرچینی، و سفارش به دوری از آدمهای سمّی:
الف) ترجمۀ موزون نَسَفی:
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاّفٍ مَهِينٍ (10)
و طاعت مدار [مَر] هر «سوگندخوارِ» خوار را.
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ (11)
آن عيبجوىِ عيبگوىِ زَمُودَهگرِ[1] نابهكار را.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أثِيمٍ (12)
آن زَكُورِ[2] نانْكورِ از حد درگذرندۀ بزهكار را.
عُتُلٍّ، بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ (13)
آن درشتدلِ درشتزبانِ كلانشكمِ بسيارخوار[3] را،
با اينهمه، حرامزاده [و] مُستحِقّ هر عيب و عار را.
توضیحی از نگارنده:
هرچند «زَنیم» در لغت عرب، بهمعنی «» مُستعمَل است؛ ولی در اینجا، منظور خدای تعالی این نیست که: هر فرد تندگو و بدزبان و پرخاشگر یا خبرچین و زخمزبان زننده به دیگران، زاده باشد. بلکه منظور آناست که چنین رفتارهایی این افراد را شبیه به پستترین طبقات جامعه میکند (که افراد هرزه و بدکاره و یا متولّد در چنان محیط آلوده از نظر تربیتی و فرهنگی هستند؛ که بهاصطلاح، چنین رفتاری یادآور تربیت خانوادگی چنین اشخاصی است، که گویا از وجه حلال و مشروع تولّد نیافته و همچون کودکان سرراهی، بیادب و هرزهزبان و هتّاک بار آمدهاند).
یا آنکه، مراد از «حرامزاده» بودن این افراد، اثر «لقمۀ حرام» در تکوین و پیدایش «نطفۀ حرام» و «وراثت آلوده» یا «ژنتیک» ایشان است؛ که «ژن» پدران یا مادران آنها بهایشان نیز سرایت کرده و منتقل شده است. و البته، این سبب بیگناهی این انسانها نبوده و «ژن معیوب» فقط بستری بالقوّه برای «تربیت معیوب» است. وگرنه، در طول تاریخ، افرادی بودهاند که با «نیروی اراده» اثرات «ژن معیوبِ» خود را خنثی ساخته و به جمع نیکان و «محیطِ» نیکوکاران و فرهیختگان پیوستهاند. پس، در روانشناسی، یک «فرد» میتواند با غلبه بر «وراثت» و نسل و خانواده، جذب «محیط» سالم شود.
میزان نفرت پیامبر(ص) از افراد خبرچین و جاسوس:
احادیث معصومین(ع) در نکوهش و لعن و نفرین بر چنین افرادی و اظهار نفرت و انزجار و بَرائت از آنها، بسیار است. به ذکر یک مورد بسنده میکنیم؛ که اصطلاحاً به آن «سِعایَت» (خبرچینی ی، یا جاسوسی از مردم برای حاکمان) میگویند:
ملاّ احمد نراقی(ره) (فقیه عهد قاجار)، در کتاب اخلاقی «معراج السّعاده» گوید:
«و بدانکه: بدترین انواع سخن چینى، «سِعایَت» (= جاسوسی ی) است. و آن عبارت است از: سخنچینى نزد کسى که از او بیم ضرر و اذیّت باشد؛ مانند اُمَراء و حُکّام و رؤساء. از حضرت پیغمبر (صلّى اللّهُ علَیهِ و آلِه) مروىّ است که:
«کسى که سِعایَت (جاسوسی) مردمان را کند، حلالزاده نیست!»
و سلاطین عَدالتْگستر، و حُکّام رَعیّتْپرور، هرگز صاحِبان این صفات را در نزد خود راه نمىدهند، و گوش به سخن ایشان نمىکنند، و مىدانند که ضرر ایشان بر رَعایا (= مردم) و فقراء، از ضرر ”سگ گزنده“ و ”گرگ درنده“ بیشتر است!».[4]
ب) تفسیر منظوم صفی(ره):
هم مَبَر فرمانِ حَلاّفِ مَهين
كه خورَد سوگند بيش، از ضعف دين
ميكند بسيار، عيب مردمان
بر سخنچينى بُوَد هر سو روان
بازدارنده زِ خَير و بُخلخواه
بُگذَرَنده از حدود و پر گناه
بس عُتُلّ، يعنى: ستیزهجو به خلق
سخترو، بُگشادهْاِشْكَم، تنگحلق
با وجود اين، زَنيم است او عجب!
نى پدر او راست پيدا؛ نى نَسَب.
زود باشد تا كنيم او را نشان؛
داغ بر خرطوم بِنْهِيمَش عيان!
[1]) زَمُودَن: نقش و نگار دادن؛ زَمُودَه: زردوزی شده، نقش و نگار کرده (دهخدا). بنابراین، زَمودَهگر یعنی بَزَککار و فریبنده؛ کسیکه با تزویر و حیلهگری، واقعیّات را نزد دیگران دگرگون جلوه میدهد و سعی در تخریب افراد و ترور شخصیّت آنها دارد. انسانهای دوبهمزن و خبرچین، مصداق بارز اینقبیل ”آدمهای سمّی“ هستند.
[2]) زَکُور = ژَکُور: بخیل، سِفلَه، فرومایه و پست. (لغتنامۀ دهخدا)
[3]) عُتُلّ: به تمامی این معانی آمده و مشتقّ از «عَتَلَة» بهمعنی «تیشۀ آهنین» است (لسان العرب، مادّۀ ”عتل“)؛ و صحیحترین معنی آن در این آیۀ کریمه، همان «انسان تندخو و تندگو و خشن» است؛ که باز از دیگر خصوصیّات ”آدمهای سمّی“ است، که چنین رفتار حیوانی و نکوهیدهای را برای خود، نوعی افتخار و شَجاعت میپندارند!
[4]) معراج السّعادة، فاضل نراقی، نشر هجرت، ص548، باب4، انتهای صفت11: سخنچینى و نَمّامى و مفاسد آن.
مهر سعادت (عرفان قرآنی - گلچین تفسیر صفی، سرودۀ صفیعلیشاه، با تلفیقاتی از تفسیر نَسَفی) طبق ترتیب نزول سوره ها چنین ,افراد ,تفسیر ,ایشان ,جاسوسی ,است؛ ,آدمهای سمّی ,نکوهش بدزبانی منبع
درباره این سایت